همان توفان قدیمی


كدامین توفان
جگرِ آن دارد
كه زیر‌و رو كند این آب و خاك را؟

بالِ یك پروانه اینجا
می‌كند توفان
آن دوردستها،
چنیند توده‌های هوا.
و اینك
بالِ كدام حشره كجا
سرِ توفان دارد
اینجا؟

یادم درست نیست
سفاهتِ سلطان بود
یا ارادۀ الهی؟
تنگری، خدای آسمانهای آبی
نازل‌كرد خانِ مغول را
بر این مُلكِ بی‌پناه.
یادم هست
قاه‌قاه خندۀ خلیفه
خدایش‌ اللْه را شكرنموده‌بود
اندر بكارتِ دخترانِ هفت اقلیم.

ملخهای آدمخوار
مگر نه جاروكرده‌بودند مدائن را؟
یادم هنوز هست.
اما راستی
هوشِ سپهسالارِ ساسانی بود
یا بختِ بلندِ الله
ارتش‌ را برابرِ دشمن نشاند
سه ماه و اندی؟

گویی همین دیروز بود
ملاحسین، امپراتورِ صفوی
نخود فوت‌می‌كرد لوبیا
برای آشِ نذری:
مَهدی بیا!
دخترانِ اصفهان اما
هرگز ننالیده‌بودند
محمود بیا!

سفاهتِ سلطان
رسالتِ خان
معنویتِ خدایان
رذالتِ خلیفه
یا همه و همه؟
یك تكانِ بال
از حشراتی چنین حشری
كافیست، كافی!
علمِ جدید
برای همان استعاره‌های قدیمی
سیلِ خون، توفانِ ویرانی .‌.‌.

راستی یادم‌رفت
پنجاه سالی می‌شود
این خرابی اپوزیسیون،
تأخیر
یا نقصِ فنی؟

24/1/2012
ا- ماهان