قُل اعوذ برب الموت
ملكِ الموت
الهِ الموت
بگو پناه میبرم به خدای مرگ!
و تهران
میگوید
تهران از رو میخواند
تهران از رو میكُشد
پنج تای دیگر را كُشت امروز.
رادیو گفت
هم خارجی هم بیگانه هم تهران
و تهران
شهرِ كلان
بنا بر بستر شمشیر
شمشیرِ زندة محمد
خانِ اخته
كه تلاوتمیكند هنوز:
قُل اعوذ برب الناس
بر تلهای جمجمه
ملكِ الناس
بر منارههای جمجمه
الهِ الناس
بر تودههای جمجمه.
در یاسای تهران
قها همدستند
قرآن و قتل
قائد و قاضی و قبر.
رمانتیسمِ شهید
«موردِ خصوصیسازی قرارگرفته»
كفنی و گوری تمام.
این زندگیست كه كشتهمیشود
نقطه سنگی.
تمام.
پناه بر تو ای نیكی
پناه بر تو ای راستی
پناه بر تو ای سپیده
آنگه كه دمان
میرانی تاریكی را از ذهنِ آسمان
ای نیكی! ای راستی! و ای سپیدة قلبهای مردمان
چنین دیرمانده
چون بختِ باطل
در دورِ تیرهروزان
بارها بارها گفتهام و خواندهام، از قلب.
بارها و بارها گفتهاند، خواندهاند، از رو
رادیوها، بلند كوتاه متوسط
موج موج
تهران به داركشید، سنگساركرد، تیرباران
یوتیوپ نشان داد، ماهواره توپید
تهران به خدای مرگ پناهمیبرد
در طنینِ صدای آغا
محمد
تهران تلاوتمیكند.
سیلِ این سلسله اما
به گِل مینشیند، میدانم
من
ستایندة نیكی
ستایندة راستی
سرایندة نابینای سپیدهدم
روشن
میبینم
تهران دوباره سقوطخواهدكرد.
از چهارده تا نو
سوگند به نقشِ ماهان
سوگند به انتظارِ سه
بعد از دو
تهران
باز هم سقوطخواهدكرد.
10/5/2010
ا- ماهان