ساعت ساعت، قاچ قاچ
سرخیِ این شب
میوهایّ نیست
لب لبِ لب
از ابتدای پاشنههای بلندت
لبو لبو
تا انتهای پاهای بلندت
دو قاچ
از شبی كوتاه یلدا
قصه كه عشق میگفت
سرخ و آبدار
هُرمِ لبهای لبو
بالا رفتیم باغ بود
پایینآمدیم راغ بود
چله دی داغ بود
21/1/2013