این زِرزِر و وِزوِز و زارزار
شكنجه‌ای‌ست طولانی
كه از مرزِ جنایت
چه ساده عبورمی‌كند
بسوی یك موعود
در هاله‌ای از سكر و سرخوشی
میانِ دو جوی شراب و عسل
تا از موسیقی هم عبوركند
این زِرزِر و وِزوِز و زارزار
تق تق و تاق تاق
صفیرِ آتش و هرۀ شعله­ها
راهِ بهشت آری از میانِ جهنم است

محصولی جدید باید
از میزِ مهندسی عبوركند
بجای یك موعود:
یك اسپری آفت‌كُش
برای این اذهانِ زنگ‌زده
این ناموسِ عمومی
لُخت دائم زیرِ نگاهِ بیگانه
و بیهوده سیخهای گردن را
به جانِ این و آن زدن نابالغانه

این زِرزِر و وِزوِز و زارزارِ رسانه‌ای
در سایۀ خدایانِ پاپ
ابدی
تا كی بیاید به بازار
یك اسپری خداكُش

16‌/9/2012