من در سردخانه زندگیمیكنم
چله تیر است و مَلَس جایی
آن بیرون كس و كار اما
زیرِ سنگ و سایه پی ما میگردند.
ما؟ تنها نیستم
اینجا من زیاد است. خودتان بشمارید.
همه بیكس و كار، پی چیزی هم نیستیم
یكتا كیسه سیاه نایلون، تخت خوابیدهایم.
راستی شما؟ ببخشید بجانمیآورم. كس و كارِ منید؟
من؟ خودتان بخوانید بیزحمت
كارتی و نخی به مچِ پای همهمان بسته
راستی چه نوشته؟
بیماری؟ تصادف یا طبیعی؟
التفات نفرمایید. دروغِ جلاله است.
خجالت نكشید. نایلونِ قدی را
قدری پایین بكشید
روی سینه اغلب ما، روی همین بیرنگی مرگ
شایعه نیست
سیاهی سوراخِ یك تیر واقعا پیداست
گاهی هم دو سه تا
چله تیر است، میبارد.
زیاد حرفمیزنم نه؟
ببخشید مرده که حرفنمیزند
اما اعتراف باید بكنم من
آنجا سفارتِ مرگ بود آخر
مرا اجیركردند، همه ما را که اینجاییم
و اکنون من
همینی كه روی این كارت نوشته شده
در همین كیسه نایلون خوابیده
به خیانت اعترافمیكنم، دیگر نیازی به دستگیری هم نیست
راستمیگویم، دیگر اهلِ مدینه دروغ هم نیستم
صادقانه اعتراف می کنم:
من در این سردخانه
به زندگی خیانتمیكنم.
09/7/16
صدای شاعر
چله تیر است و مَلَس جایی
آن بیرون كس و كار اما
زیرِ سنگ و سایه پی ما میگردند.
ما؟ تنها نیستم
اینجا من زیاد است. خودتان بشمارید.
همه بیكس و كار، پی چیزی هم نیستیم
یكتا كیسه سیاه نایلون، تخت خوابیدهایم.
راستی شما؟ ببخشید بجانمیآورم. كس و كارِ منید؟
من؟ خودتان بخوانید بیزحمت
كارتی و نخی به مچِ پای همهمان بسته
راستی چه نوشته؟
بیماری؟ تصادف یا طبیعی؟
التفات نفرمایید. دروغِ جلاله است.
خجالت نكشید. نایلونِ قدی را
قدری پایین بكشید
روی سینه اغلب ما، روی همین بیرنگی مرگ
شایعه نیست
سیاهی سوراخِ یك تیر واقعا پیداست
گاهی هم دو سه تا
چله تیر است، میبارد.
زیاد حرفمیزنم نه؟
ببخشید مرده که حرفنمیزند
اما اعتراف باید بكنم من
آنجا سفارتِ مرگ بود آخر
مرا اجیركردند، همه ما را که اینجاییم
و اکنون من
همینی كه روی این كارت نوشته شده
در همین كیسه نایلون خوابیده
به خیانت اعترافمیكنم، دیگر نیازی به دستگیری هم نیست
راستمیگویم، دیگر اهلِ مدینه دروغ هم نیستم
صادقانه اعتراف می کنم:
من در این سردخانه
به زندگی خیانتمیكنم.
09/7/16
صدای شاعر